
«متن اصلی به قلم “OSC” Steve نوشته و در مجله Future Music به چاپ رسیده است.»
در اوایل دهه 2000، من در رشته تنظیم موسیقی در دانشگاه ثبت نام کردم. استودیوهای دانشگاه دارای کامپیوترهایی بودند که هم نرمافزار Pro Tools و هم Logic 5.1 eMagic روی آنها نصب شده بود.
اساتید دانشگاه این فکر غلط را در سر ما انداختند که Pro Tools برای صداسازی و Logic Pro برای کار با MIDI ایدهآل هستند. یکی از اولین تکالیفی که به ما داده شد این بود که باید با استفاده از سمپلینگ و MIDI، یک قطعه موسیقی بسازیم. آنجا بود که من کار با Logic Pro را یاد گرفتم. خیلی زود متوجه شدم که نرمافزار لاجیک قابلیتهایی بسیار فراتر از سیکوئنسینگ MIDI دارد. پس از آن رفته رفته متوجه شدم که رابط کاربری لاجیک را بیشتر از Pro Tools میپسندم.
حدود بیست سال بعد اپل، لاجیک را خریداری کرد و نام آن را به Logic Pro تغییر داد. اپل تغییرات گستردهای روی این نرمافزار ایجاد کرد و قیمت آن را به شکل قابل توجهی کاهش داد. حالا لاجیک پرو به یکی از معروفترین نرمافزارهای آهنگسازی تبدیل شده است. من نرمافزارهای دیگر را هم امتحان کردهام، اما هیچکدام از آنها به من مانند لاجیک حس راحتی ندادهاند. در این مقاله از نقطه نظر شخصی خودم به شما خواهم گفت که چرا Logic به نرمافزار میزبان محبوب من تبدیل شده است.
1. رابط کاربری
در نرمافزار لاجیک همه امکانات بهخوبی بخشبندی شدهاند و شما به راحتی میتوانید در صفحه اصلی برنامه به آنها دسترسی داشته باشید. دسترسی به میکسر، پیانو رول، ادیتور سمپل، بانک صدا، کلیپهای MIDI و... تنها با فشار دادن یک دکمه انجام میشود.
برخی افراد از نبود برخی ویژگیها در صفحه تنظیم Logic گله دارند و طراحی بخشبندی شده آن را نمیپسندند. اما برای من، این ساختار رابط کاربری باعث شده تا صفحه اصلی نرمافزار بسیار تمیز بهنظر برسد. این موضوع باعث میشود من به خوبی بتوانیم روی تنظیم کردن موسیقی تمرکز کنم. هنگام ادیت و میکس هم طراحی تمیز صفحه اصلی نرمافزار به من کمک میکند تا پارامترها را به اشتباه تغییر ندهم. روی هم رفته با لاجیک همهچیز منظم و مرتب است.
2. پلاگینهای پیشفرض نرمافزار
من چند سال قبل، از بیشتر پلاگینهای Logic استفاده نمیکردم و تمایل به استفاده از پلاگینهای ساخت شرکتهای دیگر داشتم. با اینحال تیم توسعه نرمافزار Logic تلاش زیادی برای ارتقا دادن پلاگینهای این نرمافزار کرده و بهخوبی موفق شده آنها را متحول کند. این روزها با کمتر کاری مواجه میشوم که نتوانم آن را با استفاده از پلاگینهای پیشفرض Logic انجام دهم.
من برای پروسه میکس از پلاگینهایی مانند Channel EQ، Vintage EQ Collection، Compressor، Multipressor، Tape Delay، Amp Designer، ChromaVerb،Space Designer و غیره استفاده میکنم. سایر ابزارهایی هم که لاجیک برای رنگ دادن به صدا مهیا کرده، بسیار کاربردی و منعطف هستند.
3. اینسترومنتهای نرمافزاری
علاوه بر پلاگینهای پیشفرض، من عقیده دارم اینسترومنتهای نرمافزاری لاجیک هم بسیار قدرتمند هستند. اینسترومنت Sampler (که قبلا EXS24 نام داشت)، امکانات بسیار کاملی دارد و میتوان گفت بهعنوان یک سمپلر چیزی از Native Instruments Kontakt کم ندارد.
اینسترومنتهای برپایه سمپل مانند Studio Strings و Studio Horns اگرچه با اینسترومنتهای گران قیمت ساخت سایر شرکتها قابل مقایسه نیستند، اما کیفیت مناسبی دارند. سینتی سایزرهای پیشفرض لاجیک هم امکانات بسیار مناسبی را برای طراحی صدا فراهم کردهاند. قطعا ظاهر گرافیکی سینتی سایزرهای قدیمیتر لاجیک مانند ES1 و ES2 جای بروزرسانی دارد، اما انعطاف این سینتی سایزرها بسیار خوب است و علیرغم اینکه زمان زیادی از طراحی آنها میگذرد، صدادهی فوقالعادهای دارند و من هنوز هم از آنها استفاده میکنم.
4. Drum Machine Designer
بله، Drum Machine Designer هم یک اینسترومنت نرمافزاری است، اما من آنقدر این اینسترومنت را دوست دارم که آن را در یک دسته جداگانه قرار دادم. تا آنجایی که من به یاد دارم، پیشترها برای صدای درامز از اینسترومنت Battery محصول Native Instruments استفاده میکردم، چرا که درام ماشین لاجیک که Ultrabeat نام داشت تجربه کاربری جالبی را ارائه نمیداد و سمپلهای استفاده شده در آن هم کیفیت چندان خوبی نداشتند.
از زمانی که Drum Machine Designer به لاجیک اضافه شد، من این اینسترومنت را به Battery ترجیح دادم. رابط کاربری ساده و یکپارچگی خوب آن با Logic Pro موجب هرچه لذت بخشتر شدن کار با این اینسترومنت شد. علاوه بر این، سمپلهای درامی که لاجیک در سالهای اخیر عرضه کرده، به شکل قابل توجهی بهبود پیدا کردهاند و کیفیت آنها بسیار بهتر شده است.
در نهایت Drum Machine Designer به من اجازه میدهد خیلی سریع و موثر کیتهای درام دلخواهم را بسازم و آنها را با سمپلهای خود لاجیک یا سمپلهای ساخت سایر شرکتها ترکیب کنم. کار با Drum Machine Designer بسیار سریع و راحت است و من خیلی زود میتوانم به صدای درامز دلخواهم برسم.
5. ابزارهای Time و Pitch
در این بخش لاجیک از رقیبانش عقب افتاده بود و خیلی دیر به فکر جبران افتاد. با اینحال وقتی لاجیک ابزارهای تایم استرچ (time-stretching) و اطلاح تیون (pitch correction) را در قالب ابزار Flex در اختیار کاربرانش قرار داد، نشان داد که این انتظار ارزشش را داشته است.
الگوریتمهای Flex بسیار خوب طراحی شدهاند و به شما اجازه میدهند با ایجاد کمترین میزان اثرات مصنوعی، صداها را تیون یا کشش زمانی آنها را کوتاه و بلند کنید. Flex هم مانند سایر ابزارهای لاجیک، رابط کاربری سریع و سادهای دارد و حتی افرادی که به تازگی کار با لاجیک را شروع کردهاند به راحتی میتوانند از آن استفاده کنند.
6. کار باMIDI
لاجیک همیشه ویژگیهای قدرتمندی در بخش MIDI داشته است. در قسمت پیانو رول شما به راحتی میتوانید نُتهای MIDI را تنظیم کرده و کشش زمانی، Velocity و بسیاری پارامترهای دیگر آنها را تنظیم کنید.
7. پایداری نرمافزار
من دوستانی حرفهای در زمینه موسیقی دارم که با انواع و اقسام نرمافزارهای میزبان کار میکنند و خیلی وقتها از عدم پایداری نرمافزارها و کرش کردن آنها گلایه میکنند. من بهعنوان کاربر لاجیک با مشکلاتی که آنها اشاره میکنند، کاملا غریبه هستم. شاید دلیلش این باشد که کمپانی سازنده نرمافزار لاجیک همان کمپانی سازنده سیستم عامل مک است؛ یکپارچگی و سازگاری نرمافزار و سختافزار اپل کاملا بینقص است. من در طول یک دهه گذشته شاید به تعداد انگشتان یک دست هم با مشکلی در لاجیک مواجه نشدهام.
8. زیبایی
تمام محصولات نرمافزاری اپل طراحی گرافیکی زیبا و سادهای دارند. Logic Pro هم از این زیبایی شناسی در بخش طراحی بینصیب نمانده است. قطعا ظاهر نرمافزار آهنگسازی عامل مهمی است، چرا که شما بهعنوان یک آهنگساز، تنظیمکننده، طراح صدا و متخصص میکس یا مسترینگ ساعتهای زیادی را درون نرمافزارتان میگذرانید و به آن خیره میشوید. پس طراحی گرافیکی نرمافزار میزبان باید جذاب باشد و محیطی را به شما ارائه دهد که موجب شود شما احساس خلاقیت کنید.
... و 2 چیزی که در لاجیک نمیپسندم...
1. پریستهای پیچیده و سنگین
من همیشه پریستها را نادیده میگرفتم، چرا که میدانم هر قطعه موسیقی شرایط خاص خودش را دارد و خیلی نمیتوان روی پریستها حساب کرد. اما این روزها پریستها بسیار رایج شدهاند و بسیاری از تنظیمکنندههای تازهکار در پروسه میکس به سراغ پریستها میروند.
پریستها باید به شکلی طراحی شوند که تنها به شکلی ملایم کیفیت صدا را ارتقا دهند و برای کاربر حالتی آموزنده داشته باشند. اما بسیاری از پریستهای لاجیک دارای تنظیمات اکولایزری عجیب، پردازشهای سنگین و مسیر سیگنال پیچیدهای هستند. در برخی از این پریستها حتی چندین ریورب استفاده شده است.
در گروههای فیسبوک مربوط به Logic Pro کاربران زیادی را میبینم که با ارور هنگ کردن نرمافزار مواجه میشوند، چرا که در پروژههایشان از پریستهایی استفاده کردهاند که شامل تعداد زیادی پلاگین هستند. پس جای تعجبی ندارد که پردازنده سیستم آنها دچار مشکل میشود. امیدوارم در نسخههای بعدی لاجیک پریستهای سادهتری را شاهد باشیم.
2. گزینه Enable Complete Features در قسمت تنظیمات
چندین سال پیش، اپل برخی از اصلیترین ویژگیهای لاجیک را در قالب اپلیکیشن سادهتری با نام GarageBand قرار داد و آن را بهصورت رایگان عرضه کرد. این استراتژی هوشمندانه اپل برای افزایش فروش Logic Pro بود تا کاربرانی که بهصورت رایگان از GarageBand استفاده میکنند، رفته رفته به خریداری نرمافزار لاجیک ترغیب شوند.
اگرچه رابط کاربری GarageBand و Logic Pro شباهتهایی داشت، اما ظاهر گاراژبند نسبتا متفاوت از لاجیک پرو بود. با اینحال امروز طراحی گرافیکی GarageBand بسیار شبیه و هماهنگ باLogic Pro شده است و زمانی که شما Logic Pro را خریداری میکنید، ویژگیهای پیشرفته آن بهطور پیشفرض خاموش است و در این حالت تفاوت چندانی با گاراژبند ندارد.
برای اینکه بتوانید از تمام پتانسیل Logic Pro استفاده کنید، باید به منوی تنظیمات نرمافزار بروید و گزینه Enable Complete Features را فعال کنید. این موضوع برای افرادی که بهتازگی از گاراژبند به سمت لاجیک پرو آمدهاند، سردرگم کننده است. بسیاری از کاربران حتی نمیدانند که باید این گزینه را فعال کنند و در نهایت از ویژگیهای پیشرفته لاجیک بینصیب میمانند.
همانطور که از نام Logic Pro مشخص است، این نرمافزار برای کارهای حرفهای طراحی شده و در دسترس قرار نگرفتن ویژگیهای حرفهای نرمافزار بهصورت پیشفرض، انتخاب درستی بهنظر نمیرسد.